بعد از اون جدایی دیگه نمیخواستم زنده باشم

 بعد از اون جدایی دیگه نمیخواستم زنده باشم  
من دو سال پیش اولین رابطه عاطفیم رو شروع کردم، 6 ماه اول رابطه خیلی پر شور و حرارت بود اما یک روز بدون مقدمه به من گفتن که من دیگه نمیخوام با تو باشم، تو دیگه انتخاب من نیستی و همه چیز روی سر من خراب شد. اونقدر حالم خراب بود که احساس کردم دیگه نمیخوام توی این دنیا زندگی کنم.
کارم به دکتر اعصاب و روانشناس رسید. یک هفته گریه میکردم، غذا نمیخوردم و فقط داروی اعصاب میخوردم.
چند روز بعد اون آقا ازم خواست برگردم به رابطه و من متاسفانه برگشتم و یک سال و نیم دیگه هم ادامه دادم با اینکه میدونستم این رابطه اصلا رابطه درستی نیست ولی برای تموم نشدن هر جور باجی (مالی، عاطفی و ...) دارم. ترس از دست دادنش رو داشتم.
هیچوقت نمیدونستم مشکلاتی که در رابطه ی من وجود داره بخاطر چیه؟میگفتم خدا چرا هر کاری میکنم این رابطه درست نمیشه؟
با شما آشنا شدم و تکون خوردم. تمام ویس های کانال رو هر روز گوش کردم، فهمیدم عزت نفس من مشکل داره و من باید خودم رو بسازم تصمیم گرفتم اون آقا رو از زندگیم حذف کنم و از اول زندگیم رو بسازم. هر چقدر اون آقا زنگ زد پیام داد اصلا برام مهم نبود. اگر اون آدم قبلی بودم قطعا با اولین تماسش جواب میدادم ولی دیگه جوابی ندادم.
یک ماه فقط ویسای شما رو گوش میدادم و جالبه که توی اون یک ماه، بعد از هفت سال که خواستگار نداشتم، دو تا خواستگار خیلی خوب برام اومد.
بعد از 3 ماه وارد رابطه ای شدم که خداروشکر خیلی رابطه ی خوبی هست. خیلی رضایت دارم
بیشتر از 20 بار ویس جذابیت درونی رو گوش کردم و چون قبول کردم مسئولیت زندگیم رو بپذیرم با تموم سختی هاش تمرینات رو انجام میدم.
الان آرامش دارم و هشیارانه زندگی کردن رو گرفتم .
نمیدونستم خودم میتونم زندگی خودم رو بسازم و فقط فکر میکردم همه چیز شانسی اتفاق می افته.